چه دردیست در میان جمع بودن ولی در گوشه ای تنها نشستن
برای دیگران چون کوه بودن ولی درچشم خود آرام شکستن
برای هر لبی شعری سرودن ولی لبهای خود همواره بستن
به رسم دوستی دستی فشردن ولی با هر سخن قلبی شکستن
به نزدعاشقان چون سنگ خاموش ولی در بطن خود غوغا نشستن
به غربت دوستان بر خاک سپردن ولی بر دل امید به خانه بستن
به من هر دم نوای دل زد بانگ چه خوش باشد از این غمخانه رستن
چه دردیست در میان جمع بودن ولی در گوشه ای تنها نشستن
هیچ کس ویرانیم را حس نکرد...
وسعت تنهائیم را حس نکرد...
در میان خنده های تلخ من...
گریه پنهانیم را حس نکرد...
در هجوم لحظه های بی کسی...
درد بی کس ماندنم را حس نکرد...
آن که با آغاز من مانوس بود...
لحظه پایانیم را حس نکرد
وقتی کسی رو دوست داری حاضری جون فداش کنی
حاضری دنیا رو بدی فقط یک بار نگاهش کنی
به خاطرش داد بزنی به خاطرش دروغ بگی
رو همه چیز خط بکشی حتی رو برگه زندگی
وقتی کسی تو قلبته حاضری دنیا بد باشه
فقط اونی که عشقته عاشقی رو بلد باشه
قیده تمومه دنیا رو به خاطره اون میزنی
خیلی چیزا رو میشکنی تا دله اونو نشکنی
حاضری بگذری از دوستایه امروز و قدیم
اما صداشو بشنوی شب از میون دو تا سیم
حاضری قلبه تو باشه پیشه چشایه اون گرو
فقط خدا نکرده اون یک وقت بهت نگه برو
حاضری حرفه قانون رو ساده بزاری زیر پات
به حرفه اون گوش بدیو به حرفه قلبه با وفات
وقتی بشینه به دلت از همه دنیا میگذری
تولد دوبارته اسمشو وقتی میبری
حاضری جونت رو بدی ، یه خار تویه دستشم نره
حتی یه ذره گردو خاک مبادا تو چشاش بره
وقتی کسی تو قلبته یک چیزه قیمتی داری
دیگه به چشمات نمیاد اگر که ثروتی داری
نزار که از دستت بره این گنجه خیلی قیمتی
وقتی مینویسم عشق دستانم میلزرد ... آیا واقعا این عشق است یا تنها هوسی بی جا ...
نمیدانم واقعا نمیدانم !!!!
ولی......
روزی از یک دوست شنیدم وقتی شک داری به عشقت ... وقتی نمیدونی چه حسی داری ...
ببین قلبت چه میگوید ... آیا او هم شک دارد ؟؟!!
نه .... اگه قلبت شک نداشته باشه پس تو هم نباید شک داشته باشی!!!
قلبت هیچوقت دروغ نمیگوید...... اگه دروغ گفت بیا و به من بگو تا ببینم مشکلش چیست؟
پس وقتی کسی رو با تمام وجودت دوست داری و نمی تونی بدون اون زندگی کنی .......
باز هم دوستش داشته باش چون بهتر از اون نمیتونی پیدا کنی !!!!!