گفتم غم تو دارم گفتا غمت سرآید گفتم که ماه من شو گفتا اگر بر آید
گفتم ز مهر ورزان رسم وفا بیاموز گفتا ز خوب رویان این کار کمتر آید
گفتم که بر خیالت راه نظر ببندم گفتا که شبروست او از راه دیگر آید
گفتم که بوی زلفت گمراه عالمم کرد گفتا اگر بدانی هم اوت رهبر آید
گفتم خوشا هوایی کز باد صبح خیزد گفتا خنک نسیمی کز کوی دلبر آید
گفتم که نوش لعلت مارا به آرزو کشت گفتا تو بندگی کن کاو بنده پرور آید
گفتم دل رحیمت کی عزم صلح دارد گفتا مگوی با کس تا وقت آن درآید
گفتم زمان عشرت دیدی که چون سرآمد
گفتا خموش حافظ کاین غصه هم سر آید
man asheqe in shere hafez hastam....bhem sar bzan
باشه ... مرسی از اینکه اومدی.. بازم بیا
منم این شعرو خیلی دوس دارم
باهات موافقم!